همه چیو هیچی!

خودت بخون...

همه چیو هیچی!

خودت بخون...

چرا ماتم گرفتی؟؟

یک نفر به خدا پیوست....تو برای خود ماتم بگیر و اشک بریز.(خیر سر تفکراتم) ایام محرم رو تسلیت عرض میکنم!!



امام معصوم فرمودند:"هر چشمی در روز قیامت به جهت سختی ها گریان است،مگر چشمی که بر امام حسین(ع) گریسته باشد.این چشم خندان و بشاش است."الخصائص الحسینیة




ادامه مطلب ...

از خاک آمدیم و به خاک میرویم...


سخنران در حالی که یک بیست دلاری را بالای دست برده بود، از افراد حاضر در سمینار پرسید: چه کسی این ۲۰ دلار را می‌خواهد؟ دست‌ها همه بالا رفت، او گفت: قصد دارم این اسکناس را به یکی از شما بدهم؛ اما اول اجازه بدهید کارم را انجام دهم.

سخنران ۲۰ دلاری را مچاله کرد و دوباره پرسید: هنوز کسی هست که این اسکناس را بخواهد؟

ادامه مطلب ...

افسانه سرایان و روحانی نمایان بلای جون جوونا!

از اونجایی که یادم میاد هر سال محرم که میومد بابا عازم سفر میشد...میگفت خرج داریم!باید برم.

چند روز بعد خونمون میشد مسجد!!صبح مسجد....ظهر مسجد...شب مسجد.... .منم با این که هیچی از این داستانا که میگفتن وای حسین کشته شد....عمو عباس....العطش...نمیفهمیدم اما عاشق سینه زنی بودم و داد میزدیم با دوستامو میگفتیم وای حسین....!

بزرگتر که شدم فهمیدم!اما بعد فهمیدم که نفهمیدم!!!

آخه حسین(ع)که خبر قتل مسلم رو شنید.چرا بازم به رفتن ادامه داد؟چرا بر نگشت؟؟

حالا که رفت چرا زن و بچشم برد؟؟مگه نمیدونست اسیر میشن؟

اصلا چرا مثل برادرش حسن (ع)سکوت نکرد و این همه زجر داد به خودشو بقیه؟؟

یا اصلا بیعت یزید و میپذیرفت و مثل مثلا امام صادق(ع)زیر زیرکی درس میداد و بحث میکرد!

یا بالاخره با این همه مصیبت به هدفیم رسید؟چی؟

اینا فقط چندتا از دریای سوال ما جووناست که خیلیاشم به خاطر این مداحیای بی سرو ته و  خیالیه که متاسفانه کسیم نیست جلوشون در آد!انگار روحانیامونم روحانی نما شدن!!....

و اما حاشیه نریم...جوااب سوالا



ادامه مطلب ...

شرمنده زینب جان...

...زینب جان ببخش   

   ...  بهای حسینی شدن ما بی حسین شدن تو بود   

                  

     تو بی حسین شدی اما ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم... 

     تو گذشتی ا ز تمام هستیت و ما نگذشتیم از منیت ها...

                 

     تو گذشتی و سکوت کردی و ما نگذشته فریاد برآوردیم که بس است!


     هزارو چهارصد سال گریه و عزا و خرافه بس نبود؟؟


    

      شرمنده زینب جان.... 

      گرچه بارهای بار گفته ایم که اهل کوفه نیستیم اما... پشت بیرق شما خفته ایم!  

 

      هرچندکه اهل ایرانیم و شاید هم تنها ساکن کوچه ی اسلام...